لبه ی تیغ و شمشیر دولبه

کار و درآمد حالت های مختلفی داره، یا خوداشتغالی داری و درآمد و دخل و خرج ها زیرنظر و ازبرای خودته، یا شریک داری و باهم حساب کتاب میکنید، یا کارمندی و حقوق بگیر و یا مدیری و حقوق بده...

اما یک حالت حساس دیگر در ذیل این حالت ها هست، اینکه داری از بیت المال حقوق میگیری یا داری از بیت المال خرج میکنی و حقوق به دیگران میدی... بله اینجا همونجاست که دنیایی با حالت های قبلی تفاوت داره...

وقتی با این دید به کاری نگاه میکنی، دو طرف داستان و هر دوحالتش خطرناکه و لبه ی تیغ، چراکه به تو شمشیری برنده داده شده و از تو خواسته میشه با اون بر لبه ی تیغ مبارزه و جهاد کنی...

این طرف بیت المال و اون طرف حق الناس...

کار اینقدر حساس میشه که این وسط اصلا خودتو فراموش میکنی و هر وقتم یادش میوفتی میگی زیر این بار سنگین و این دوتا حق سنگین و غیرقابل جبران سالم و سربلند بیرون بیام... اجرش و برکت ش با خدا....

مدیریت همه ش مسئولیته، نه جایگاهی است که احترام بیاره و نه جایگاهی است که بشه با خیال راحت بهش تکیه زد، یه امانته که سخت باید نگهش داد و این جز با تقوا و خداترسی و کمک خداوند مقدور نیست...

انشاءالله هرگاه از بیت المال درآمد داریم و خرجی می کنیم، اینها خوب یادمون باشه، و هرگاه برای شخصی کار می کنیم یادم نره که اون هم حق الناسه... اگر ایمان به معاد داشته باشیم، کار و درآمد و خرج ها همه از جیب خودمان بلکه از جیب عزیزترین مونه... اون موقه است که اون ترس همراه با شیرینی و راحتی اسباب کسب رضایت خدا و برکت در رزق و روزی میشه

انشاءالله...

5.22.17.33.2>7.44.22.14.27.33.12.17.34.3>7.33.29.48.32.16.2...6.37.34.1

رونوشت به خداوند بصیر و علیم: خداوندا لحظه ای ما رو به خودمون واگذار نکن و هرچقدر بارمسئولیت روی دوشمون رو بیشتر میکنی دوچندان قدر و ظرفیت و معرفتمون رو افزایش بده، تو اگر دستی از ما نگیری نه کارهامون به مقصود میرسه و نه ما به سعادت دنیا و آخرت...