حرف هایی که گوش شنوا می خواد...

سلام به خودم


خودی که مدت هاست دنبال اینه که یک زمینی رو پیدا کنه که کلی حرف های نزده ش رو بهش بزنه

به کسی که بشه به بزرگواریش اعتماد کرد، یکی مثل ستاره، جدا که ستاره است، چنان دور شده ازم که دستم که بهش نمی رسه هیچ، حتی نمی تونم مثل قبل ببینمش.

بالاخره اونم سوار اسب سفید خوشبختی شده، و ستاره ی شب های قشنگ دیگری است.