توصیف دستی که از دار دنیا کوتاهه ...

سلام


شنیدید میگن دست طرف از دار دنیا کوتاهه، یا کاری کنید،  که وقتی دست تون از دنیا کوتاه شد دیگه نمی تونید کاری کنید؟


توی خدمت آدم نمونه ای واقعی تر ( مثلا توی کار واقعی نیست چون هم فکرهات هستند تقریبا یا هم تخصص هات ) از آمار جامعه ات رو میبینی، برخورد و زندگی گروهی یاد میگیری، رزم و نظامی گری یاد میگیری، سحر خیز بودن و سخت کوش بودن رو تمرین می کنی و کلی چیزه دیگه ...


علی نامی هست که از یکی از دو نفری است که گاهی صحبتی باهاشون می کنم توی خدمت، بچه ی همدان و توسرکانه و بچه ی خوبیه، نیروی انتظامی قبول شده بود و هفته گذشته میخواست بره یه تعهد اموزش بده و برگرده، هرچه کرد نتونست مرخصی بگیره، کم کاری و اشتباه از خودش بود شاید، اما کلی تلاش کر و کل سلسله مراتب رو رفت و برگشت اما نشد که نشد ... نمی دونید چه حالی داشت ، واقعا ناراحت بودم براش و انشاءالله شنبه کارش اوکی شه.


اما وقتی رفتی زیر خاک چی؟ وقتی دستت از دار دنیا کوتاه شد شی ( به قول علی!) وقتی که دیگه اون تلفن کارتی هم نبود، وقتی مرخصی اخر هفته ای نیست که بگی بعد تعطیلی میرم دنبال کارم چی؟ وقتی اون موقه دیگه خدا هم بخاطر عهدی که در قانون و عدالت ش هست دستت رو نمی گیره شی؟وقتی نمی دونی کسی که بیرونه می تونه بهت کمک کنه یا نه، یا اصلا کمک میکنه یا نه چی؟ تازه اونم موقه ای که شما نمی تونی بهش خبر بدی باید خودش بفهمه یا برات خیرات کنه یا حق الناس و حق الله ت رو برداخت کنه....


خیلی سخت و سنگینه داشتن این احساس، خیلی ...

همین ........